اَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ،
اَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الخَضیبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّریبِ،
اَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ،
اَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسامِ الْعارِیَةِ فِی الْفَلَواتِ،
مولای من! می دانم که قلب نازنینت از این حجمِ مصیبت، دردناک و حزین است و چشمان یوسفگونهات، اشکبار...
کِلْکِ قلم شکسته شد و از نگارش افتاد...
شیعه باشم و نمیرم... هیهات!
آنگاه که با دردی آکنده در سینه بر جدِّ غریبت اینگونه سلام میدهی:
سلام بر آن رگهای بریده.
سلام بر آن محاسنِ بهخونخضابشده. سلام بر آن رخسار خاکآلود.
سلام بر آن بدنى که لباسهایش به تاراج رفت. سلام بر آن دندان مبارکى که با چوب (خیزران) کوبیده شد.
سلام بر سرى که بر بالاى نیزه رفت. سلام بر بدنهای عریانرهاشده در بیابان.
✍🏻#بارقه