بارقه

روزنه ای به سوی نور

بارقه

روزنه ای به سوی نور

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته حسینی» ثبت شده است

۰۴شهریور

۲۴مرداد

اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِباءِ،

سلام بر پیکر به خون غلتیده. همو که چون بی‌یاور شد و به خاک افتاد، حرمت حرم و خیمه‌گاهش شکستند!

 آقای من! ای مولای منتظَر! با حجمِ غم و اندوهِ نهفته در سلامت، چه کنم؟!
شیعه باشم و...، نمیرم؟! هیهات!
هتک حرمت خیام، وا مصیبتا...؟!!
جدّت تاب این لحظه نداشت و فریاد برآورد؛
ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید، در دنیایتان آزادمرد باشید و تا جان در بدن دارم، گرد خیامم نگردید.
اما تو شاهد بودی آنچه را جدِّ بزرگوارت تاب دیدنش نداشت.
چه کردند این نامسلمانان غفلت‌زده!؟
از ریختن خون جدِّت، پشیمان نشدند، هیچ...؛
خیمه‌های اهل‌بیتِ رسول‌ خدا را وحشیانه، غارت کردند و به آتش کشیدند و حرم آل‌الله را به اسارت بردند.
از یاد بردند آدمیت را از آن دم که حسین، جان پیامبرشان را وانهادند و  دل به دنیا بستند.

✍🏻#بارقه

۲۲مرداد

 

سلام بر او که دعای دعاکنندگان، زیر قُبِّه‌اش مستجاب است.

حسین جان! خونت رهین هدایت ما گمشدگان تاریخ گشته،

 و قُبِّهٔ مقدست، دارالشفا غم‌زدگان عالم.

ای ملجا و مأوای شیعیان!

از کدامین درد تاریخ زیر قبه‌ات ناله کنم؟!

از دخترکان به خاک و خون غلطیده افغان و غزه؟!

یا کودکان معصوم و پوست‌به‌استخوان‌چسبیدهٔ یمن؟!

از آوارگان روهینگیایی؟!

یا معصومیت‌های برباد‌رفتهٔ زنان و دخترکان مسلمان، زیر بیرق داعش...؟!

حسین جان! کارد به استخوان‌مان رسیده است.

خدا داند و تو که این همه درد با قلب نازنین فرزندت چه کرده است؟!

اینک زیر قُبِّه‌ات، خدا را به خون تو قسم می دهیم و می خوانیمش؛

تا برساند عدالت‌گستر جهان را،

و بشنویم پژواک آمین ملائک را،

  که قُبِّهٔ تو آشیان امن فرشتگان است.

✍بارقه