بارقه

روزنه ای به سوی نور

بارقه

روزنه ای به سوی نور

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طوفان شن» ثبت شده است

۰۵ارديبهشت

 

 

 

آن شب رمزآلود که ایرانیان همه در خواب بودند، لشکری از ماموران نشاندار الهی عازم ‌طبس شدند. این سربازان ویژه، هر از گاهی قدم در عرصه زمین گذاشته، لشکری را نابود و قومی را مدد می‌کنند!
درست شبِ پنجم اردیبهشت سال ١٣٥٩ بود که  ارتش "دلتا فورس" آمریکا به دستور "جیمی کارتر" رئیس جمهور وقت آمریکا از نقاط کور راداری عازم ایران شدند تا به خیال خام خود، افزون بر آزادسازی گروگان‌های سفارتشان، طومار انقلاب نوپای ایران را در هم پیچند. غافل از اینکه انقلاب فرزندان سلمان فارسی، مقبول معشوق واقع شده و لشکریان نشاندار خدا در صحرای طبس به کمین آنها نشسته‌اند. 
آری، بزرگترین معجزه تاریخ معاصر، آن شب رازآلود در طبس رخ داد و خداوند نشانه‌ای دیگر برای دلهای سست و اندیشه‌های بیمار فرستاد تا حجت را بر همگان تمام کند.

📌حضرت امام خمینی (ره) در همان ایام طی پیام مهمی به این نکته اشاره کرده و فرمودند: "نباید بیدار شوند آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاورده‌اند؟!
نباید بیدار شوند؟!
 چه کسی این هلیکوپتر(های) آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟!
 ما ساقط کردیم؟!
 شن‌ها ساقط کردند!!
شن‌ها مأمور خدا بودند!!
 باد مأمور خداست!!
 قوم عاد را باد از بین برد؛ این باد مأمور خداست!!
 این شن‌ها همه مأمورند!!"

 

 

۲۰دی

 

مدتها پیش در یک گروه دوستانه، بر سر مسائل سیاسی بحثی پیش آمد. یکی از دوستان گفت: "ایران بر اثر این تحریمها خیلی تحقیر شده و این موجب حقارت ماست."

از شنیدن این جمله به شدت دلگیر شده، تنها پاسخی که دادم، این بود: "اگر تحریم‌ها، باعث حقارت ایران و ایرانی باشد، پس زبانم لال، شعب ابی طالب، باید تحقیر‌آمیزترین حادثه تاریخ اسلام باشد!"

  آن بحث و جدل دوستانه جمع شد اما  ذهن و قلب من هنوز درگیر آن جمله است.  گاه با خود می‌اندیشم که این فاصله فکری از کجا نشات می‌گیرد؟ ! چه چیزی باعث می‌شود که در یک جمع خانوادگی و یا دوستانه، یکی تحریم را تحقیر می‌انگارد و دیگری از آن فرصتی برای پیشرفت می‌سازد.

 حقیقتا چه کسی خودش را به خواب زده؟

در همین ایام یکی از برنامه‌های مستند ساز انقلابی، آقای نادر طالب‌زاده را دیدم که مهمانش آقای رجب صفرف یکی از مسئولان بلندپایه روسی بود . ایشان در این‌باره نگاهی متفاوت از برخی ایرانی‌ها نسبت به تحریم‌ها داشت که برایم جالب بود.

 وی می‌گفت: "هیچ کشور دنیا، حتی روسیه، حتی نیمسال نمی‌توانست با این تحریمهایی که سر شما درست کردند، سر پای خودش بایستد....من به این نتیجه رسیدم که خدا برای شما یک رهبری را، یک شخص فوق‌العاده‌ای را پیشنهاد کرده که آن هم رهبر جمهوری اسلامی ایران است که هر حرف و کلمه ایشون به قلب می‌رسد و مثل یک پیر خردمند راه را راهنمایی می‌کند و امید را محکم. "

حرفهایش برایم خیلی دلنشین بود و همچون آب خنکی، روحم را جلا بخشید، اما علامت سوال ذهنم را بزرگ و بزرگتر کرد. اینکه چرا در داخل ایران، برخی این حقیقت روشن را باور ندارند و حتی در حقانیت این نظام الهی شک و تردید می‌کنند؟

نمی‌دانم مشکل از تبلیغات سوء ء دشمن است یا کوتاهی مدافعان انقلاب؟؟

به نظر شما کشور نوپایی که با طوفان شن در طبس یاری می‌شود؛

کشوری که یک تنه به مدت ٨ سال بدون امکانات و تسلیحات پیشرفته نظامی در مقابل تمام دنیا می‌ایستد؛

کشوری که با تحریمهای ٤٠ ساله هنوز مقتدرانه ایستاده است؛

کشوری که عین الاسد را به عین الجسد تبدیل می‌کند و قدرت تلافی را از دشمن هم می‌گیرد؛

کشوری که امپراطوری داعش را به خاک مذلت می‌نشاند؛

کشوری که موشکهای قاره پیمایش لرزه بر تن دشمنان می‌اندازد؛

چگونه می‌تواند موجب حقارت کسی باشد؟

و چگونه در حقانیت این نظام الهی می‌توان شک کرد؟