اضطراب غزه
شنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۵۰ ب.ظ
دیشب یازدهم آبان، شبکه خبر، چندین مرتبه ناپدید شدن ۲۰ هزار کودک فلسطینی را تیتر کرد. گفته شده؛ تعداد زیادی از این کودکان، معلولیت شدید دارند. با شنیدن این خبر کوهی از غم روی دلم آوار شد. افکار وحشتناکی بر لایههای ذهنم پرسه میزند.
خدایا چه در سرم میگذرد. قطعا این کودکان را برای مهمانی و درمان نبردهاند.
تصور اینکه قرار است چه بلایی بر سر این کودکان معصوم بیاورند، خواب دیشب را از من ربود.
گویا میبینم که همه را داخل یک سوله کردهاند. گاه که سرگرم بازیهای کودکانه میشوند و هیاهوی آنها بالا میگیرد؛ درب سوله باز میشود. سکوت وحشتناکی حکمفرما میشود. دخترکان معصوم از ترس میلرزند. هر بار که این درب لعنتی باز میشود، چندتایی از بچهها دچار ایست قلبی میشوند. بقیه بچهها چند ساعتی دمق و بیسر و صدا به جنازه دوستان خود خیره میشوند. چشمها از اشک پر است و جرأت باریدن ندارند. حوالی ظهر سربازان گرگ صفت اسرائیلی برای بردن جنازهها وارد میشوند. آنها روزانه علاوه بر جنازهها چندتایی از بچهها را هم با خود میبرند.
پسرها معمولا جلو دخترکان صف میکشند که دست کثیف مردان نامحرم، ناموسشان را لمس نکند. اما این حیوانات وحشی پس از چند دقیقه جست و جو تعدادی را انتخاب و با خود میبرند.
کسی از پشت درب سوله خبر ندارد. کسی از درد و رنجی که قلب نازنین این کودکان معصوم را جریحهدار میکند باخبر نیست.
من هم نمیدانم. آیا آنها برای آزادی انتخاب میشوند؟
یا برای سلاخی و تاراج اعضای بدن؟
یا انجام آزمایشات میکروبی و شیمیایی؟
یا تجاوز؟
و یا...
#طوفانالاقصی #غزه #لبنان
۰۳/۰۸/۱۲
واقعاً نمی تونم اخبار رو دنبال کنم. قلبم درد می گیره...