بارقه

روزنه ای به سوی نور

بارقه

روزنه ای به سوی نور

آخرین نظرات
۰۸فروردين
 
لقمه‌های افطار گلوگیرند...
خرماها بوی باروت گرفته‌اند...
به جای خشخاش، ترکش‌های ریز و درشت بر روی نان‌ها نشسته است. 
سوزشی آمیخته با درد، گلو را می‌آزارد؛ 
جرعه ای آب...
 آب‌ها هم بوی خون گرفته.
 
#غزه 
#فلسطین
#مقتدر_مظلوم
#رمضان
۰۸فروردين
 
امیر آزادگان فرمود: "برای کندن خلخال از پای زن یهودی، جا دارد مسلمانی دق کند و بمیرد".
بر این همه جفا در بیمارستان شفا، مسلمان باشم و نمیرم؛ هیهات!😭
 
۰۷فروردين
 
"علی قاریان قرآن را کشت."
جناب معاویة بن ابی سفیان دستور داد: "با تکرار این جمله، مردم زودباور و ساده لوح عراق را برای لعن و نفرین بر علی آماده کنید."
 
علی مظلومترینِ عالَم بود. 
 
#بصیرت 
#فتنه
۰۴فروردين
 
صدای شیونش حیاط خانه را پر کرده بود:
"علی خانه خرابم کرد، علی شوهر و برادرم را کشت، علی قاریان قرآن را کشت...."
یک ریز نعره می زد و این جملات را تکرار می کرد
به او گفتند: "مگر علی آغازگر جنگ بود!؟"
گفت: "نه ولی رسم مردم داری این نبود."
 
منطق کلامش چقدر آشناست. 
 
#بصیرت 
#فتنه
#فتنه_گر
۲۳اسفند
 
برای تو چه فرقی دارد در قاب چشم هزاران مرد باشی یا در قاب یک گوشی؟
بوی تلخ توطئه احساس می شود!!
 
#سلیطه
#زن_زندگی_آزادی
#حجاب_قانونی
#امر_به_معروف
۰۷اسفند
 
 
منتظر باران بودیم؛
 از ما دریغ شد...
 لطف بی انتهایش اما شهر را سفیدپوش  کرد. 
 
#نیمه_شعبان
#منجی_موعود
 
 
۰۶اسفند
 
دیده های گریان،
بغض های فروخورده
و سینه های پردرد
تشنه یک جرعه عدالتند؛
ای ساحل آرامش دنیا کجایی!؟
 
 
#جهان_منجی_می‌خواهد
#نیمه_شعبان
۰۵اسفند
در دنیایی که نه دست یتیمی گرفته و نه فریاد مظلومی شنیده می شود؛
ظهور توست که به قلبها ضربان می بخشد.
 
#جهان_منجی_می‌خواهد
#نیمه_شعبان
۰۶بهمن
 
شبی در عالم رویا جناب سعدی رو ملاقات کردم. به اعتراض به او گفتم: این شعر شما ناقصه و یک بیت کم داره.
با تعجب پرسید: " کدام شعر؟"
گفتم شعر معروف:
"بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند 
چو عضوی به درد آورد روزگار 
دگر عضوها را نماند قرار"
 
جناب سعدی لبخندی زد و گفت: " منظورت چیه؟"
گفتم: "تو زمانه ما آدمایی زندگی می کنن که نه تنها از غم هم نوع خود ناراحت نمی شن که خوشحالی هم می کنن و نمک به زخم می پاشن."
 
 سعدی با ناراحتی و تعجب سؤال کرد: "قیافه هاشون با شما شباهت داره یا فرق می کنه؟"
به شوخی گفتم:" نه، سُم دارن؟
فکر کنم جناب سعدی حرفم رو جدی گرفت و گفت: "قول میدی بیت جدیدی رو که آوردم، به استاد محمد صیرفیان بگی تابلو فرشی ازش بسازه و به سازمان ملل تقدیم کنه؟"
یه لحظه هنگ کردم، اما هوش مصنوعی به کمکم اومد. یواشکی در گوشم گفت:"سعدی هم اطلاعات عمومیش از تو بیشتره. همون هنرمند اصفهانی رو میگه که جناب ظریف الدوله، تابلو فرش بافته شده توسط ایشونو به سازمان ملل هدیه کرد و الان هم تو سازمان ملل نصب شده. جالبه که شعر معروف سعدی هم با طلای ناب در وسط اون نقش بسته است." 
به هوش مصنوعی آفرین گفتم و مبهوت کمالات جناب سعدی شده بودم. وقتی به خودم اومدم؛ خبری از آقای سعدی نبود. احتمالا چون من بهش قول ندادم؛ او هم رفته و دیگه برنگشته.
 
#غزه
#کرمان
#ترور
 
 
۲۵دی
 
بغضی گلو گیر دارم...
برای کودکی که از سوز سرما، یخ زده...
برای نوزادی که در دستگاه انکوباتور نفس هایش به شماره افتاده... 
برای مردی که زیر شنی های تانک جامانده... 
برای مادری که سیل اشکهایش، شیشه های آی سی یو را شست و شو داده...
برای غزه...
برای قدس...
 
#طوفان_الاقصی 
#غزه