بارقه

روزنه ای به سوی نور

بارقه

روزنه ای به سوی نور

آخرین نظرات
۱۴شهریور

 

 

۳۰مرداد
 
 
حتما به خاطر دارید که در ایام جنگ 12 روزه قطعی برق نداشتیم. شاید برای شما هم این‌ سوال مطرح باشد که دلیل عدم قطعی برق در آن ایام چه بوده؟
 
گفته شده؛ در آن ایام، به دلیل قطع بودن اینترنت، ماینرها فعالیتی نداشتند فلذا میزان تولید و مصرف تراز شده بود. 
به دنبال این مسئله برای دولت محرز شد، خوره‌ای که به جان برق کشور افتاده، نه کارخانه‌ها و نه مصارف خانگی بلکه ماینرهای غیر مجاز هستند.( سیم‌کشی از پشت کنتور) به همین خاطر دستور جمع‌آوری آنها به دستگاه‌های مربوطه اعلام شد. در همین چند روز اخیر یکی از استان‌هایی که دستگاههای کشف شده را امحا کرد؛ استان مرکزی بود که خبر آن هم رسانه‌ای شد. 
کشف و ضبط ماینرها، نیازمند یک پویش و همراهی مردمی است.
یکی از دوستان نقل می‌کرد برای کشف و ضبط به منزلی مراجعه کردیم، صاحبخانه بعد از کشف ماینرش گفت:" به خدا قسم ماهانه 10 میلیون تومان رد مظالم می‌دهم."
مردک فکر کرده برقی که از 90 میلیون نفر دزدیده با 10 میلیون تومان رد مظالم طیب و طاهر میشه.
 
 
 
پ.ن: یکی از شرایط مجوز دادن به ماینر، نصب صفحات خورشیدی است که در این‌صورت مزرعه ماینر، ممنوعیت و محدودیتی ندارد.
 
 
۲۷مرداد
 
 
جناب استاندار مازندران می‌گویند: «من به حجاب و عفاف در جامعه‌ای که گرسنه است اعتقادی ندارم، ما مسئول معیشت و اقتصاد مردم هستیم».
 
⁉️نظرتون چیه، یه استاندار دیگه هم بگه: "تا وقتی جامعه گرسنه‌است؛ به دستگیری دزدان اعتقادی ندارم"؟
⁉️یکی دیگه هم بگه: " تا وقتی جامعه گرسنه است؛ فروپاشی خانواده‌ که مهمترین علتش، بی‌حیایی جامعه است، برایم محلی از اعراب ندارد".
 
❌فقط نمیدونم این خانم‌های بی‌حجابی که با ماشین‌های شاسی‌بلند تو جاده‌ها تردد می‌کنند؛ از درد گرسنگی به جاده زدن یا از فرط سیری؟!
اگه ممکنه آقای استاندار پاسخ این سوالمو بدن🙏#پوشش_قانونی 
 
۰۱مرداد
زیر لب زمزمه می‌کنم؛ آه از کربلا! آه از کربلا!
دخترکم خوابیده و شیشه شیرش را محکم چسبیده است. 
به صورتش زل زده‌ام؛ قطرات اشک آرام آرام بر پهنای صورتم می‌غلطد و در بالش فرو می‌رود. 
تصاویر کودکان قحطی زده غزه، به شدت منقلبم کرده است:
پدری که جسد طفل معصومش را شتابان می‌برد تا به دل سرد خاک بسپارد. جسد که نه، گویی سالها از مرگش گذشته و نصیبش از تن کودک، بیش از مشتی استخوان نیست.
مادری که در تلاش است بدن نحیف دختر جوانش را روی تخت بیمارستان جابجا کند. از او نیز جز پوست و استخوان نمانده است...
برای دل خودم روضه می‌خوانم؛ شاید اندکی آرام شود. 
عجب روضه‌ی مجسمی!!!
می‌گویند: عاشورای دیگری در حال رقم خوردن است؛
کربلا، غزه است، 
یزیدیان، سربازان صهیونیست،
و کودکان و زنان و مردانی بی‌گناه، در حصر مطلق.
راستی، به کجا باید فرار کرد تا صدای العطش و ناله‌های الجوع کودکان غزه را نشنید؟!
وجدانم می‌گوید: جایی در این عالم نمی‌یابی که صدای مظلومیت غزه بدانجا نرسد؟!
و من با دلی شکسته، دست به دعا برمی‌دارم و زمزمه می‌کنم: 
خدا کند نباشم و عصر عاشورای غزه را نبینم.🥺
 
 
 
 
۲۶تیر
 
"مرگ بر ... یعنی؛..."
تنها توئیتی بود که چالش‌ ذهنی‌ چندین و چندساله‌ام را برطرف کرد. 
سالگرد جنایت هیروشیما و#یک_دقیقه_سکوت به احترام قربانیان این فاجعه!!
من اما نمی‌دانم؛ 
به این توئیت بخندم یا زار زار گریه کنم؟!
 
#دیپلماسی_ذلت
۲۱تیر
 
یادتونه نتانیاهو، کیفیت زندگی در سطح اروپا رو بهمون وعده داد؟
یه سوال از ایشون دارم؛ 
_چرا کیفیت زندگی مردم خودت رو به حد اروپا نرسوندی تا مجبور نشن ساختمان‌های ویران شده رو تاراج کنن؟!
ما ایرانی ها یه ضرب‌المثل داریم که میگه: چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه.
 
۲۷ارديبهشت
 
 
یادتونه بعضی‌ها تو ایران به بهانه مهسا و فرماندهی سیا، کشف حجاب کردند؟
 
یه سوال دارم؛ 🧐
یکساله تو فلسطین، 60 هزار انسان بی‌گناه رو با فجیع‌ترین شکل ممکن قتل عام می‌کنند؛ وقتش نشده کمان خشم و نفرت‌ خودتونو به سمت سیا، ام آی 6 و موساد نشونه بگیرید؟!
 
اینجوریاست که نمی‌تونم کشف حجاب لجبازانه رو باور کنم!
 
#حیا#عفت#پوشش_قانونی#زن_زندگی_آزادی
 
۱۸ارديبهشت

 

 

وقتی متن آماده شد با هدف خاصی تو یه دورهمی دوستانه خوندمش.
راستش رو بخواهید از تذکر مستقیم کمی شرم داشتم و با این ترفند، حرفمو زدم. البته اونجا نگفتم که متن مال خودمه. گوشی رو برداشتم و از رو خوندم:"
بچه‌ها! درباره اسلامیزه کردن مد، چیزی شنیدین؟"
بعضی گفتن آره. برخی هم گفتن نه. 
با تردید گفتم:" پس دو دقیقه اینو گوش بدین."
"اسلامیزه کردن مد، ابتکار به ظاهر خلاقانه‌ی مذهبی‌های صورتی و جینگولی مینگولیه.
اسلامیزه کردن یعنی؛ مد رو بگیریم، رنگ و لعاب اسلامی بهش بزنیم تا نگن مذهبی‌ها املن. 
یکی از دخترها: "خیلی هم عالی! مگه چادریا دل ندارن!"
_فعلا گوش بدین، بعد درباره‌ش بحث می‌کنیم....
_ادامه دادم؛
مثلا طرف مذهبیه. شلوار ۹۰ می‌پوشه با ساق پای کرم رنگ و یه جفت جوراب مچی شیک. تصورش هم اینه، خدا که میدونه پالختی نیستم؛ حالا دیگران از دور چه برداشتی می‌کنن؛ به خودشون ربط داره و گناهش گردن خودشونه.

یا مثلا طرف چادریه با حجاب لبنانی. اونوقت پابند می‌بنده. جوراب مچی می‌پوشه با یه شلوار بگ. تو خیابون که راه میره، همه چی اوکی هستش، فقط و فقط موقع سوار و پیاده شدن تو خودرو یا نشستن رو صندلی، مچ پا پیدا میشه.

عضو همیشه منتقد گروه :" ای بابا تو این یه لحظه، کی حواسش به مچ پای دیگریه. چقد بعضی مذهبی‌ها خشکه مقدسن."
ساکت و کنجکاوانه، اظهار نظرها رو به تماشا نشستم.
یکی دیگه از دخترای جمع گفت: " تو رو خدا ببین تو این اوضاع نابسامان اقتصادی، این نویسنده‌ ذهنشو درگیر چی‌کرده!"
لبخندی زدم و خواستم جواب بدم که کارشناس مسائل ملی و فراملی گروهمون پرید وسط و گفت: "عزیزم! نویسنده که متولی اقتصاد نیست."
بحث و گفتگوها بالا گرفت. یکی مشغول توجیه کردن سبک پوشش خودش بود و در حال قانع کردن دیگران، یکی هم مشغول نقد و انتقاد اوضاع فرهنگی کشور و....

 گوشی رو کنار گذاشتم و گفتم: " راستی چرا تا بحث بی‌حجابی و نهی از منکر پیش میاد؛ همه پای اوضاع نابسامان اقتصادی رو وسط می‌کشن؟
یعنی اگه یه روزی اوضاع اقتصادی مملکتمون رو به راه شد، اونوقت دیگه راحت و آزادانه می‌تونیم این واجب فراموش شده رو احیا کنیم؟"

 

۱۰فروردين
 
ترکش‌ها نجوا می‌کنند "أمَّنْ یُجیبْ" را، 
شرمسار از نشستن بر تن نازک کودکی که؛
تاب خار و خاشاک ندارد.
۰۸فروردين
 
گفت: «راه حل مشکلات ما مسلمونا، پذیرفتن لیبرال دموکراسیه نه منتظر یه منجی الهی موندن که هیچیش معلوم نیست».
گفتم: «اولا، همین نمایش خون و جنونی که در غزه می‌بینی، دستاورد همین نسخه نجات‌بخش شما، یعنی؛ لیبرال دموکراسیه. بعدشم منجی الهی رو همه ادیان قبول دارن، ببین کجا مسیرت رو کج کردی که با تموم ادیان فاصله گرفتی؟!»
۰۱فروردين
سلام خدا بر اول مظلوم عالم. 
همو که اولین روضه‌خوان مظلومیتش، حضرت محمد مصطفی«ص» بود؛
وقتی فضایلش را برمی‌شمرد و به یاد مظلومیتش می‌گریست؛ اصحاب، علت را جویا شدند و ایشان با حزن و اندوه فرمود:
«جبرئیل خبر آورد؛ پس از من، کینه‌ورزان، بر علی ظلم می‌کنند و حقش را از او دریغ می‌دارند، با او به جنگ برمی‌خیزند و فرزندانش را شهید می‌کنند و پس از او بر خاندانش نیز ستم‌های بی‌حساب روا می‌دارند.» / تاریخ امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۱۲