بارقه

روزنه ای به سوی نور

بارقه

روزنه ای به سوی نور

آخرین نظرات

۱۳ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

۰۸فروردين

 

 


تابلویی که در طلائیه شرمنده ام کرد...
 و اینک خجالت زده از همه نمازهایی که خوانده ام!! 

 

۲۹اسفند

 

 

نسیم بهاری، جانی دوباره به طبیعت می بخشد و نوروز سرآغاز این سرمستی و سرزندگی است. هم زمانی نوروز طبیعت با بهار جانها، شعبان و بهار قرآن، رمضان، می تواند نوید بخش فصلی نو برای زندگی باشد. 
نوروزتان پر از عشق و امید.

✍️بارقه

۰۴دی

 

خدایا! چه می‌بینم؟!

مشتی غواص و این‌همه راز؟!

چیست راز گردان یونس و نوح؟!

و یاران مالک اشتر و جعفر طیار؟!

چیست راز دستان‌ بسته‌ی گره‌گشا؟!

لب‌های لرزان و آکنده از بغض مردمان،

دل‌های بی‌تاب و چشمان گریان شهر

در جستجوی چیست؟!

چیست راز این سیل خروشان و عشق جوشان؟!

شاید بیتوته‌های شبانه در گردان تخریب،

شاید دوکوهه، نجوای عاشقان در حسینیه همت،

شاید...

آری، هنوز از گودال‌های گردان تخریب، عطر فرح‌بخش شهیدان به مشام می‌رسد.

هنوز از دوکوهه، نوای نیایش غواصان دریادل را می‌توان شنید.

هنوز از علقمه، فریاد یا زهرایشان به گوش می‌رسد.

این استخوان‌ها و این دست‌های بسته، بوی همت و باکری و خرازی می‌دهد،

عطر حضورشان، دل را خدایی می‌کند.

 

خدایا! دلمان دوکوهه می‌خواهد و حسینیه تخریب،

دلتنگ فکه‌ایم و هویزه،

اینک اما دوسالی است جامانده و محرومیم...

خدایا! بس است...

تاب دوری دوکوهه، رمل‌های فکه، غروب شلمچه و میعادگاه طلائیه را نداریم.

 تو را به دستان بسته غواصان، به زمزمه‌های زهرایی‌شان، مرهمی بر دل‌هایمان بگذار و این هجران به سر آور.

بارقه

پ.ن.

سوم تا پنجم دی ماه سالروز عملیات کربلای ٤ گرامی باد.

۲۸مرداد

 

اَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ،

اَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الخَضیبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّریبِ،

اَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ،

اَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسامِ الْعارِیَةِ فِی الْفَلَواتِ،

مولای من! می دانم که قلب نازنینت از این حجمِ مصیبت، دردناک و حزین است و چشمان یوسف‌گونه‌ات، اشکبار...

کِلْکِ قلم شکسته شد و از نگارش افتاد...

شیعه باشم و نمیرم... هیهات!

آنگاه که با دردی آکنده در سینه بر جدِّ غریبت این‌گونه سلام می‌دهی:

سلام بر آن رگ‌های بریده.

سلام بر آن محاسنِ به‌خون‌خضاب‌شده. سلام بر آن رخسار خاک‏‌آلود.

سلام بر آن بدنى که لباس‏هایش به تاراج رفت. سلام بر آن دندان مبارکى که با چوب (خیزران) کوبیده شد.

سلام بر سرى که بر بالاى نیزه رفت. سلام بر بدن‌های عریان‌رهاشده در بیابان.

✍🏻#بارقه

۲۸مرداد

 

اَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ،

اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذَّابِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ،

اَلسَّلامُ عَلَى الْأَرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ.

اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسادِ الْعارِیاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشَّاحِباتِ،

اَلسَّلامُ عَلَى الدِّماءِ السَّائِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَعْضاءِ الْمُقَطَّعاتِ،

اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ.

 علت چیست، نمی‌دانم، اما وقتی به این فرازها از زیارت ناحیه رسیدم، قلم از نگاشتن، عاجز ماند و هیچ ننوشت.

و من، فقط خواندم و نظاره کردم و سوختم...

سلام بر گریبان‏هاى خون‌آلود

سلام بر لب‌هاى خشکیده… سلام بر جان‏هاى بلا دیده

سلام بر روح‌هاى از بدن رها شده

سلام بر پیکرهاى عریان شده… سلام بر جسم‌‏هاى رنگ پریده

سلام بر خون‏‌هاى جارى گشته… سلام بر اعضاى قطعه‌قطعه شده

سلام بر سرهاى به نیزه رفته… سلام بر زنانِ (باحیا و پرده‌نشینی) که (از خیمه بیرون آمده و در انظار) نمودار شده‌اند.

✍🏻#بارقه

 

۲۷مرداد

 

 أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ،

"سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد"

  گاه از خود می پرسم؛ اگر در کوفه بودم، در بیعتم با حسین (ع) باقی می‌ماندم...؟!

 یا رسم کوفیان پیش گرفته، غریب و تنها، آوارۀ بیابانش می‌کردم؟!

 بارها خوانده ام : «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ  وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ» اما وقتی به خویشتن خویش می نگرم...

 چه قسم ها خورده و از یاد بردم...

 چه عهدها بسته و شکستم...

   گاه، گوش به دشمن سپرده و ...

  گاه خوشی‌های دنیا، فریبم داده و کوفی صفت عمل کردم.

✍🏻#بارقه

 

۲۶مرداد

 

وَلِلْحَقِّ ناصِراً، وَعِنْدَ الْبَلاءِ صابِراً، وَلِلدّینِ کالِئاً، وَعَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً.

وتو یاری‌گر حق بودى، و بر بلا و مصیبت شکیبا. براى دین نگهبان بودی، و از کیان شریعت مدافع.

مولای غریبم، حسین جان!

چه سری در نامت نهفته؛ نمی‌دانم...

همین که در خاطرم تجلی می‌کنی؛ شُسته می‌شود همه آلامم...

مولای عزیزم!

خون پاک تو بر زمین کربلا ریخت تا حقِ به‌محاق‌رفته، را احیا کند و پرده تزویر و ریا، از چهره دین برکَند...

و من امروز از خویش می‌پرسم؛

 آیا زیستم حسینی و مرامم مهدی‌پسند است؟! یا فیس‌بوک و توئیتر و تلگرام مشی زندگی‌ام شده‌اند؟!

 در دفاع از دین و حریم ولایت، حسین‌وار و زینب‌گونه‌ام؟!

یا کوفی‌صفت، لاف دین می‌زنم و مدافع بودنم، فراتر از لقلقهٔ زبان نیست؟!

برای امام حیّ و غائبم، چگونه‌ام؟!

سرباز یا سربار؟!

✍ #بارقه

 

۲۴مرداد

اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِباءِ،

سلام بر پیکر به خون غلتیده. همو که چون بی‌یاور شد و به خاک افتاد، حرمت حرم و خیمه‌گاهش شکستند!

 آقای من! ای مولای منتظَر! با حجمِ غم و اندوهِ نهفته در سلامت، چه کنم؟!
شیعه باشم و...، نمیرم؟! هیهات!
هتک حرمت خیام، وا مصیبتا...؟!!
جدّت تاب این لحظه نداشت و فریاد برآورد؛
ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید، در دنیایتان آزادمرد باشید و تا جان در بدن دارم، گرد خیامم نگردید.
اما تو شاهد بودی آنچه را جدِّ بزرگوارت تاب دیدنش نداشت.
چه کردند این نامسلمانان غفلت‌زده!؟
از ریختن خون جدِّت، پشیمان نشدند، هیچ...؛
خیمه‌های اهل‌بیتِ رسول‌ خدا را وحشیانه، غارت کردند و به آتش کشیدند و حرم آل‌الله را به اسارت بردند.
از یاد بردند آدمیت را از آن دم که حسین، جان پیامبرشان را وانهادند و  دل به دنیا بستند.

✍🏻#بارقه

۲۲مرداد

 

سلام بر او که دعای دعاکنندگان، زیر قُبِّه‌اش مستجاب است.

حسین جان! خونت رهین هدایت ما گمشدگان تاریخ گشته،

 و قُبِّهٔ مقدست، دارالشفا غم‌زدگان عالم.

ای ملجا و مأوای شیعیان!

از کدامین درد تاریخ زیر قبه‌ات ناله کنم؟!

از دخترکان به خاک و خون غلطیده افغان و غزه؟!

یا کودکان معصوم و پوست‌به‌استخوان‌چسبیدهٔ یمن؟!

از آوارگان روهینگیایی؟!

یا معصومیت‌های برباد‌رفتهٔ زنان و دخترکان مسلمان، زیر بیرق داعش...؟!

حسین جان! کارد به استخوان‌مان رسیده است.

خدا داند و تو که این همه درد با قلب نازنین فرزندت چه کرده است؟!

اینک زیر قُبِّه‌ات، خدا را به خون تو قسم می دهیم و می خوانیمش؛

تا برساند عدالت‌گستر جهان را،

و بشنویم پژواک آمین ملائک را،

  که قُبِّهٔ تو آشیان امن فرشتگان است.

✍بارقه

۲۱مرداد


 

🚩حسیݧ(ع)، تشنه‌ترین دریایی که؛
دریازدگان طوفان بلا را به ساحل امنیت می رساند.