بارقه

روزنه ای به سوی نور

بارقه

روزنه ای به سوی نور

آخرین نظرات

۲۰ مطلب با موضوع «تلنگر» ثبت شده است

۲۲آبان
 
✍مدت‌ها تردید داشتم؛ بنویسم یا سکوت کنم؟
دل نگرانِ قضاوت‌ها بودم، اما انگار قلمم خودش تصمیم گرفته باشد؛
من رسالتم نوشتن است و حاشیه‌ها، غباری بیش نیستند.👌
نزدیکِ دو ماه از فصل پاییز می‌گذرد و آسمان، همچنان در سکوتی بی‌کران فرو رفته.😭
انگار قهر کرده… قهری سنگین و بی‌امان.
مردم، علت را در آینه‌ی گناه جست‌وجو می‌کنند. در مساجد و محافل، زمزمه‌های استغفار و نماز باران اوج گرفته‌ است.⛈
آیا به راستی گناهان ما و نفس‌های آلوده شهر، آسمان را دلگیر کرده؟
اما نه. ما سالهاست در وادی گناه و توبه آواره‌ایم و با این حال باران هیچ وقت از ما دریغ نمی‌شد!🌨
پس رازِ این خزانِ خاموش چیست؟ چرا ابرها بر چشمان خود قفل زده‌اند؟🌥
جواب روشنی ندارم...ولی نجوایی در عمق جانم جوانه می‌زند: غزه...غزه...
مگر می‌شود؟!
چرا که نه...
شاید فریاد مظلومیت زنان و کودکان غزه، دل آسمان را به درد آورده. 😭
شاید اشک و آه‌شان را نشنیدیم...یا اگر شنیدیم، به تماشا نشستیم.👀
صدایی آرام در گوشم می‌پیچد: پس آن همه راهپیمایی، جمعه‌های خشم، جنگ ۱۲ روزه، تکلیف ما را ادا نکرد؟
نجوا دوباره جان می‌گیرد: عالی بود اما آیا انتظار خدا از عاشورائیان، این‌قدر کوچک بود؟
حقیقتا کدامشان برای پاک کردن اشک‌های غزه بود؟!
بی‌اختیار، شعاری آشنا از غبار سال‌ها برمی‌خیزد: "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران."
 
نمی‌دانم…
شاید باران هم، مثل ما، چشم‌انتظارِ بیداری است؛
چشم‌انتظارِ آن لحظه که انسان، دوباره «انسان» شود!
 
#بیداری #انسانیت #باران_در_انتظار_بیداری
 
۰۹آبان

 

در سپیده‌دم تاریخ، قوم سبا در آغوش سرزمینی آرام گرفته بود که چون نگینی از بهشت بر تارک زمین می‌درخشید.

 باغ‌هایی پر شکوفه، رودهایی خروشان که زمزمه‌ رحمت بودند و آسمانی که بی‌دریغ می‌بارید.⛈
 
آنگاه که دل‌ها مأمن بت‌ها شد و زبان‌ها، ترانه‌ی سپاس را از یاد برد؛ فرمان قهر آسمان صادر شد. سیلاب عذاب، سدّ امنیت را نه با آب، که با خروش عدالت درهم شکست. آنگاه بهشت‌شان به دشتی از خاک‌های شور بدل شد؛ تابلویی تمام‌نما از "عذاب استبدال؛ یعنی همان سرنوشت ناسپاسان".
 
و اکنون، در عصری که به آن "مدرنیته" می‌گوییم، همان داستان تکرار می‌شود. 
ما وارثان شهرهایی هستیم که روزی بهشت‌های کوچک بودند! 
امروز، نفس‌های سنگینِ زمین را در هوای آلوده حس می‌کنیم!🌚
 اشک‌های آخرین درختان را می‌بینیم!🍁
 و فریاد رودهای خسته را می‌شنویم!
 
اما آنچه زمانی نشانه‌ی هشدار و تلنگر بود، اکنون تنها با واژه‌ای سرد و علمی خلاصه می‌شود: «تغییر اقلیم».
 
گویی تاریخ، خود را در آیینه تکرار می‌کند؛
ما تنها بازیگران جدید تراژدی قدیمی ناسپاسی هستیم.
 
#ناسپاسی #قوم_سبا #سیل_عَرِم  #عذاب_استبدال #عبرت_تاریخ
 
 
۰۷آبان

 

مهر آمد و رفت؛

خزانی زودرس در دل‌ها برپا کرد
و دستانش خالی بود…
خالی حتی از یادِ باران.🍁
 
آسمان چنان در قهر فرو رفته بود
که انگار قطره‌ای رحمت را برای این دیار روا نمی‌دانست.🌤
 
ابرها آمدند،⛅️
اما نه بر فرازِ خاکِ تشنۀ ما
بر گورستانِ خاطرات باریدند؛
بر روزهایی که سبز بودند و بارانی،
و اکنون حتی در خواب نیز تکرار نمی‌شوند.
 
زمین خشکید،
و دل‌ها نیز.🌚
هر دو تشنۀ قطره‌ای بودند
که نه تنها خاک،
که سنگدلی‌ها را نرم کند…
 
شاید این خشکیِ تلخ
نشانی‌ست از خستگیِ آسمان؛
از گناهانِ انباشته،
از نفس‌های آلوده،
از دل‌هایی که دیرزمانی‌ست بی‌نور مانده‌اند…🥺
 
باران، این اشکِ پنهانِ رحمت،
بر زمینی می‌بارد
که شایستگیِ دریافت آن را داشته باشد!⛈
 
 
#مهر_بی_باران#خاطرات_بارانی#تشنه_رحمت
 
۳۰مهر

اَه اینم شد زندگی!! هر چی خوشمزه‌اس، خوردنش برا بدن مضره!! هر چی لذت‌بخشه، یا حرامه یا بعدش حسرت میاره!!🤨

خندیدم و گفتم: «مثلاً چی؟»

با حرص و لج گفت: «نوشابه، دلستر، پیتزا، مارگارین، نودل، رقص، دوست دختر و...»

«خب، خب، دیگه ادامه نده.»

«واقعا چرا؟»😏

 

اولاً، کسی که تو رو مجبور نکرده. این سبک زندگی، برآیند انتخاب‌های خودته. اگه انتخابت آگاهانه اس؛ پس این غرزدن‌ها چه معنی داره؟

ثانیاً، نکته اینجاست که مشکل از "لذت" نیس. مشکل از "نوع" لذته. اپیکور، فیلسوف یونانی که نامش با لذت‌گرایی گره خورده، خودش عمیقاً معتقد بود:

«لذت‌های متحرک و حسی، مانند خوردن و نوشیدن، زودگذر و اغلب همراه با بی‌قراری‌اند. اما لذت‌های ساکن، مثل آرامش خاطر، لذت یادگیری ، بخشش و ایثار والاتر و پایدارترند و رسیدن به این لذت‌های پایدار، هدف خردمندانه زندگی است.»

ثالثاً، از نگاه دینی هم، اصل لذت نه تنها نفی نشده، بلکه هدیه‌ای الهی است.

خداوند در قرآن صریحاً می‌فرماید:

«بگو: چه کسی زینت‌های خدا را که برای بندگانش آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟»(سوره اعراف، آیه ۳۲)

 

💢اما این هدیه، یه چارچوب حکیمانه داره👈لذت‌جویی باید جوری باشه که نه به خودت آسیب بزنه نه به دیگران و نه کرامت انسانی‌ات رو خدشه‌دار کنه.

 

🟠 حالا این چارچوب چه فایده‌ای برا خود ما داره؟

👈 لذت‌های آنی، آرامش را می‌دزدند. تمرکز صرف رو لذت‌های زودگذر (مثل پرخوری یا روابط عاطفیِ بدون تعهد) در نهایت منجر به وابستگی، فرسودگی جسمی و خلأ عاطفی می‌شه. یه نوشابه شاید برا چند دقیقه حال تو رو خوب کنه، اما یه بدن سالم تا پایان عمر بهت خدمت می‌کنه.

👈 این سبک زندگی، تو رو از "خود" واقعی‌ات دور می‌کنه. افرادی که زندگی‌شون فقط حول همین لذت‌های حسی می‌چرخه، به تدریج از تعهدات خانوادگی و اجتماعی خسته شده و منزوی می‌شن. 

👈 اگر لذتِ آنی، تنها معیار زندگی باشه، در نهایت به پوچی می‌رسی. کافیه به زندگی بسیاری از ستارگان ثروتمند و مشهور جهان نگاه کنی که در ظاهر به همهٔ لذت‌های دنیا دسترسی داشتن، اما در نهایت با افسردگی عمیق یا حتی خودکشی با دنیا خداحافظی کردن. این، نشونه آشکار شکست "لذتِ محض" در معنا بخشیدن به زندگیه.

 

💫 پس راه حل چیه؟ 

💢 تعادل رو یاد بگیر: عاقل کسیه که لذت رو انکار نمیکنه، بلکه هنر "تعادل" رو بلده.

💢 لذت‌هاتو ارتقا بده: گاهی به جای یه ساعت گشت‌وگذار تو شبکه‌های اجتماعی، یه فصل از یه کتاب جذاب رو بخون.

💢هدف‌مند لذت ببر: کاری کن که لذت بردن تو، باعث ایجاد لذت در دیگری هم بشه. 

💫زندگی،جشنواره‌ای از لذت‌هاست؛ هنر تو در انتخاب بلیط‌های مناسب است.

 

۰۱بهمن

 

 

شهید آوینی در یکی از مقالات کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب به نقل از روژه گارودی می نویسد:‌

_در سال ۱۹۷۴ مجتمع اقتصادی اروپا(CEE) دویست و بیست و پنج میلیون فرانک فقط خرج از میان بردن میوه‌ها و سبزی‌هایی کرد که بیم آن می‌رفت بهای میوه و سبزی را در بازار پایین بیاورد!

_در فرانسه در همان سال و به همین دلیل، برای حفظ به اصطلاح بازار، ۲۵۰,۰۰۰ تن سیب‌زمینی را از بین بردند!

_در ایالات متحده آمریکا، تهیه‌کنندگان شیر، ده میلیون تن "لاکتو سروم" یا شیر رقیق را (گویا سالانه) دور می‌ریزند و حال آنکه ماده پروتئینی موجود در این شیر، اگر خشک شود، می‌تواند ۸ میلیون نفر را تغذیه کند!

_در فرانسه، یک کارخانه پنیر‌سازی معمولی هر روز حدود ۲۰۰ تن از این ماده را دور می‌ریزد!"

 

شهید آوینی بعد از نقل این سند از روژه گارودی می‌نویسد: "چه علتی باعث شده است تا بشر غربی اعمالی این چنین را برای خود مجاز بشمارد؟"

و سپس پاسخ می دهد که؛

"وقتی اراده بشر را در جهت ارضای شهوات و اهوای خویش هیچ چیز محدود نکند، انسان در مسیر تمتع از لذایذ دنیایی به آنچنان زیاده‌طلبی و تکاثری دچار می‌شود که از آن باید به خدا پناه برد."

 

و این روزها وقتی خبر معدوم کردن هزاران جوجۀ زنده در کشور از رسانه‌ها به گوش می‌رسد؛ با اندوه می‌گویم:

 ای کاش آوینی بود...!

 

📚توسعه و مبانی تمدن غرب، سید مرتضی آوینی، ص ٧٢

 

۲۶مرداد

 

‌﷽

دوستی می‌گفت:" برای اجاره منزل به یکی از بنگاه‌های املاکی محله رفتم. بنگاه دار با کمال بی‌شرمی گفت: ٣ میلیون جدای از حق کمیسیون می‌گیرم و درعوض قیمت رهن رو برات از ٨٠ به ٦٠ تبدیل می‌کنم...!! 
از پیشنهادش صرف نظر کرده، رفتم ولی بدانید که؛
این روزها تخلف و دلالی‌ در بنگاه‌های املاکی بیداد می‌کند!!
این روزها خودپرستی و منفعت‌طلبی جای مهربونی و همدلی رو گرفته!!"

 

متأثر شده و گفتم: به خدا بسپار که "ظلم و تجاوز به مردم، یکی از سه گناهی است که مجازاتش در همین دنیا دامنگیر آدمی می‌شود."١ 
١_بحار الانوار، ج ٧٤، ص ٧٤

 

۰۴مرداد

 

 

۲۲تیر

 

 

 

۰۵ارديبهشت

 

 

 

آن شب رمزآلود که ایرانیان همه در خواب بودند، لشکری از ماموران نشاندار الهی عازم ‌طبس شدند. این سربازان ویژه، هر از گاهی قدم در عرصه زمین گذاشته، لشکری را نابود و قومی را مدد می‌کنند!
درست شبِ پنجم اردیبهشت سال ١٣٥٩ بود که  ارتش "دلتا فورس" آمریکا به دستور "جیمی کارتر" رئیس جمهور وقت آمریکا از نقاط کور راداری عازم ایران شدند تا به خیال خام خود، افزون بر آزادسازی گروگان‌های سفارتشان، طومار انقلاب نوپای ایران را در هم پیچند. غافل از اینکه انقلاب فرزندان سلمان فارسی، مقبول معشوق واقع شده و لشکریان نشاندار خدا در صحرای طبس به کمین آنها نشسته‌اند. 
آری، بزرگترین معجزه تاریخ معاصر، آن شب رازآلود در طبس رخ داد و خداوند نشانه‌ای دیگر برای دلهای سست و اندیشه‌های بیمار فرستاد تا حجت را بر همگان تمام کند.

📌حضرت امام خمینی (ره) در همان ایام طی پیام مهمی به این نکته اشاره کرده و فرمودند: "نباید بیدار شوند آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاورده‌اند؟!
نباید بیدار شوند؟!
 چه کسی این هلیکوپتر(های) آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟!
 ما ساقط کردیم؟!
 شن‌ها ساقط کردند!!
شن‌ها مأمور خدا بودند!!
 باد مأمور خداست!!
 قوم عاد را باد از بین برد؛ این باد مأمور خداست!!
 این شن‌ها همه مأمورند!!"

 

 

۰۹فروردين

 


رزمنده ١٤ ساله ای را به اسارت گرفته بودند، فرمانده عراقی وقتی او را دید و متوجه سنش شد، پرسید:"خمینی سن سربازی را پایین آورده؟"
نوجوان بسیجی در جواب گفت:" نه، سن سربازی همان ١٨ سال است، خمینی سن عاشقی را پایین آورده. "

 

پ.ن:

متن تابلویی در طلائیه بود که به دلیل پایین بودن کیفیت عکس، فقط متن رو میذارم.