﷽
مولای من!
قدر اشکهای روضه را میدانم...
ولی،
از تو چه پنهان که برای آوارگی و غیبت فرزندت مهدی(عج) گوشه چشمی تر نکردهام...
میگویند عاشورا، کلاس امام شناسی است؛
پس شعور خواستنش را در این کلاس به من بیاموز.
﷽
مولای من!
قدر اشکهای روضه را میدانم...
ولی،
از تو چه پنهان که برای آوارگی و غیبت فرزندت مهدی(عج) گوشه چشمی تر نکردهام...
میگویند عاشورا، کلاس امام شناسی است؛
پس شعور خواستنش را در این کلاس به من بیاموز.
﷽
"و مَا رِأیْتُ إلا جَمیلا" اندیشۀ زینب(س) است که در گوش تاریخ فریاد می شود.
باورش سخت است؛
مادر، خواهر و عمه زینب باشی،
شکوفههای عمرت و درختان سرو قامت زندگیات رنگ خزان بگیرند،
طعم گزنده اسارت بر جانت بنشیند...
و تو...
رنگ نبازی و جز زیبایی نبینی!
این همان اندیشۀ نابی است که معبود را طرف معاملۀ خویش میبیند و میداند که چه میدهد و چه میستاند!!
﷽
حسین را باور داشتند...
ولی سیمهای زر معاویه،
در روز حادثه، باورهایشان را محک زد!
﷽
چرا با وجود پیمان شکنی کوفیان، امام از قیام خود منصرف نمی شود؟
اصولا پدیده های اجتماعی می توانند چند ماهیتی باشند و قیام امام حسین(ع) هم از این حیث، چند ماهیتی است یعنی عوامل مختلفی در این قیام و انقلاب نقش داشت و بر حسب هر کدام از این عوامل، تکلیف و وظیفهای بر امام واجب میشود.
عوامل موثر در قیام حسینی به ترتیب اولویت:
✔️۱_ عامل امر به معروف و نهی از منکر:
تکلیف امام حسین(ع) در این عامل، تهاجمی است. یعنی امام در برابر منکراتی که جامعه اسلامی را فراگرفته، نمیتواند سکوت کند و به حکومتِ فاسدِ وقت هجوم میبرد و پیام خودش را که عدم سکوت در برابر منکرات است با خون مینویسد. چون پیامی که با خون نوشته شود، نه محو شدنی است و نه سر از موزهها در میآورد.
✔️۲_ عامل دوم، عدم بیعت با یزید:
تهدیدها و فشارها برای گرفتن بیعت، عرصه را بر امام تنگ میکند و در برابر این خواستۀ نامشروع، ماهیت مدافع به خود میگیرد و برای عمل کردن به تکلیفش یعنی؛ نرفتن زیر بار بیعت، مدینه را به مقصد مکه ترک میکند و میفرماید: "من بیعت نمیکنم ولو در همهٔ روی زمین مأوی و ملجئی برای من باقی نماند."
✔️۳_ عامل سوم، دعوت کوفیان:
دعوت کوفیان، یک ماه و نیم بعد از ترک مدینه و ماجرای عدم بیعت به امام میرسد. در این عامل تکلیف امام، دادن پاسخ مثبت به دعوت کوفیان است چرا که اتمام حجت شده است.
بدون شک اگر امام به دعوت آنها پاسخ منفی میداد؛ تاریخ امام را ملامت میکرد که اگر رفته بود، بساط حکومت اموی برچیده میشد.
پ.ن: تلخیصی از کتاب حماسه حسینی، جلد دوم، بخش هفتم(ماهیت قیام حسینی)