بارقه

روزنه ای به سوی نور

بارقه

روزنه ای به سوی نور

آخرین نظرات

خاطره ماندگار

جمعه, ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۵۲ ق.ظ

 

عاشورای سال ٩٣ هجری شمسی بود. کاروان پا برهنه‌ی راهیان نور با شوری حسینی رمل‌های داغ فکه را طی طریق می کردبعد از ١٠ دقیقه پیاده روی به گودال بزرگی رسیدیم که اطرافش را تپه‌های شنی محاصره کرده بود. بر روی آن تپه ها، چندین چادر سفیدِ کوچک نصب شده بود و چادری بزرگ با رنگی سبز هم در وسط گودال.
 
مداحی زمینه‌ای هم از حاج محمود کریمی، حال و هوای خیمه های ابا عبدالله (ع)را برای هر بیننده‌ای تداعی می کردبعد از لحظاتی، صدای دلنشین و خاصی توجه کاروانیان را به سمت جایگاه جلب کرد. همهمه ای برپا شد و دهن به دهن نام سخنران به گوش همه رسید... حاج سعید قاسمی. از فرماندهان اطلاعات عملیات زمان جنگ بود. او قصه‌ی گودال قتلگاه فکه را با حزن و اندوه واگویه کرد. او می گفت و کاروان، غرق در اشک و ماتم بود...
 
از بچه های مجروحِ محاصره شده‌ای گفت که برای رفع عطش خود، رمل‌ها را کنار می زدند و سینه‌ی خود را به رمل ها می‌چسباندند...
از وطن فروشی آن ایرانی خودفروخته می گفت، که قصه‌ی این گودال را رقم زده بود... 

فضای گودال آنگاه غرق ناله و فریاد شد که حاج سعید قاسمی دستور داد، رملها را کنار بزنید تا خنکای زیر آنها را خودتان حس کنید. همه با چشمانی اشکبار، در حال بازی کردن با رملها بودند که ناگهان تعدادی مرد رزمی با لباسهای لشکر شمر و مشعلهای آتشین به سمت چادرها هجوم بردند و یک یک آنها را به آتش کشیدند. نوای حاج محمود کریمی که اینک روضه خیمه گاه را می خواند، جمعیت سینه زن را غرق فریاد "وای حسین کشته شد، وای حسین کشته شد" کرد و عاشورای سال ٩٣ را ماندگارترین ظهر عاشورا برای من.

✍🏻بارقه

 

نظرات  (۱)

سلام.

یاد شهدای فکه و چزابه و دهلاویه و مجنون بخیر. روحشان شاد و راهشان ماندگار.

پاسخ:
سلام بر شما
سپاسگزارم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی